...)
روز وداع رسد،ما داریم میریم مکه مامانی، قرار 12 روز همديگه رو نبینیم
باهمدیگه رفتیم فرودگاه، لحظه ى خداحافظی واسه هممون سخت بود ولی چاره ای نبود.
...خلاصه بعد از 12 روز برگشتیم وقتی توی فرودگاه شما و مامانت ودایی سعید ودایی ناصر رو دیدیم انگار دنیا رو به ما دادن از اینکه صحیح وسالم بودین خیلی خوشحال شدیم، بابای شما نتونست بیاد، سبزوار مونده بود تا یه سری از کارارو روبراه .شما اولش من وبابایی رو نشناختی ولی شب که با هم تو هتل بودیم کلی واسمون خندیدی ودیگه با هامون غریبی نمیکردی.
خیلی دوست داریم مامانی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی